محال است ایرانی باشید و این جمله را نشنیده باشید: «ایرانیها در کار گروهی ضعیف هستند!» فرض میکنیم اینطور باشد، و نتایج پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که هست! پس این همه اصرار برای کار گروهی و تیمسازی در سازمانها برای چیست؟ مشکل این است که از مزایای و معایب کار گروهی آگاهی داریم؛ با این حال نمیدانیم که این نسخه دوای هر دردی نیست! گاهی تیمسازی و اصرار به انجام گروهی کارها، فقط باعث پیچیدهتر شدن شرایط و اتلاف زمان و منابع میشود.
مثلاً کار تیمی با وجود همه مزیتهایی که دارد، میتواند از جهات مختلف استرسزا هم باشد. درست است که کار گروهی منجر به بروز ایدههای نوآورانه و عملکرد قوی میشود؛ اما در عین حال افراد را با یکدیگر درگیر میکند. از سوی دیگر ممکن است اعضای تیم سهم مناسبی از اعتبار تیم را دریافت نکنند و با سایر اعضای تیم همکاری نکنند. هزینههای هماهنگی هم ممکن است مشکلاتی برای سازمان به وجود بیاورد. همه اینها را میتوان جزو معایب کار تیمی به حساب آورد.
عوامل شکست کار گروهی
خوب به قسمت اصلی مقاله رسیدیم! می خواهیم بدانیم چه عواملی کار گروهی را با شکست مواجه میکنند. عامل مشترک تمام پروژههای گروهی شکست خورده را میتوان عدم تشکیل تیم به صورت اصولی و ساختاریافته دانست. صرف این که تعدادی از افراد دور هم جمع شوند و در مورد یک موضوع بحث کنند، از آنها یک تیم نمیسازد. پس نباید از آنها انتظار داشت که حرفهای عمل کنند و نتایج در خور توجهی ارائه بدهند. در ادامه سایر عوامل شکست پروژههای تیمی را با هم مرور میکنیم.
فقدان برنامهریزی و هدفگذاری
برنامهریزی در کارهای گروهی و اشتراکی، بیشتر از کارهای انفرادی اهمیت مییابد. اولین گام پس از تشکیل تیم، تبیین اهداف و برنامههای تیم است. لازم است به اعضای تیم تفهیم کنید که باید به دنبال چه چیزی باشند و برای چه چیزی تلاش کنند. برای این کار باید اهداف بلندمدت سازمان را هم در نظر داشته باشید و به منافع کوتاهمدت دل خوش نکنید. در غیر این صورت یک گام اشتباه، شما را از مسیر اصلی سازمان خارج میکند و هر روز از اهداف بلندمدت سازمان دورتر میشوید.
سلطهجویی اعضای تیم
رهبری یک مهارت ارزشمند است که هر تیمی میتواند از آن به نفع خود استفاده کند، با این حال ممکن است در مواردی مشکلساز هم بشود. برخی از اعضای تیم ممکن است بخواهند بر شرایط مسلط شوند. در چنین شرایطی ارائه بازخورد یا به اشتراک گذاشتن نظرات برای سایر اعضا میتواند چالش برانگیز باشد. این یکی از معایب کار تیمی است که انسجام تیم را از بین میبرد و به جای ایجاد فرصتهای بیشتر، بهرهوری را کاهش میدهد.
تقسیم کار نابرابر در کار گروهی
کار گروهی زمانی مفید است که کار و مسئولیت به طور مساوی میان اعضای تیم تقسیم شود. اگر هر فرد بتواند روی کارهایی تمرکز کند که منعکسکننده نقاط قوت اوست، سطح بهرهوری به طور چشمگیری افزایش مییابد. وقتی چند نفر تمام مسئولیتها را مدیریت میکنند، اما همه افراد اعتبار یکسانی کسب میکنند، وحدت اعضای تیم کاهش مییابد و افراد درگیر حاشیههایی میشوند که تیم را از دستیابی به اهداف باز میدارد.
منفعل شدن اعضای تیم
برخی از افراد همیشه با ایده غالب گروه موافق هستند و با ماندن در حاشیه و پرهیز از اظهارنظر کردن، هیچ کمکی به گروه نمیکنند. این وضعیت میتواند در نتیجه خجالتی بودن، مغلوب شدن توسط شخصیتهای غالب یا دلایل دیگری باشد که در نهایت مانع از اشتراکگذاری ایدهها با دیگران شود. همانطور که در مقاله طوفان فکری گفتیم، هنگام دریافت ایدهها و نظرات، افراد نباید هیچ بازخورد منفی دریافت کنند.
رقابت ناسالم بین اعضای تیم
وقتی افراد را در یک تیم کنار هم قرار میدهید، رفتارهای رقابتی بین آنها به شدت افزایش مییابد. رقابت سالم در عین حفظ وحدت اعضای تیم، موجب بهرهوری بالاتر و دستیابی سریعتر به اهداف میشود. اما وقتی رقابت در یک گروه به سطوح ناسالم میرسد، ممکن است بهتر باشد در کارکرد تیم تجدیدنظر کنید و به افراد اجازه بدهید به صورت انفرادی تواناییهای خود را به نمایش بگذارند.
کار گروهی در چه موقعیتهایی مفید نیست؟
حالا که از آسیبها و عوامل شکست کارهای گروهی آگاه شدیم، شاید بهتر بتوانیم تشخیص بدهیم که چه پروژههایی به تشکیل تیم نیاز دارند و چه پروژههایی را بهتر است به یک فرد واگذار کنیم. در ادامه موقعیتهایی را که نیاز به تشکیل تیم ندارند، مرور میکنیم.
یک موقعیت ساده با یک راه حل واضح
اگر همه میدانند که تصمیم درست چیست و راهحل درست کدام است، نیازی به کار تیمی وجود ندارد. کافی است یک ایمیل بزنید و فرد مناسب را برای انجام کار انتخاب کنید. در چنین موقعیتهایی مهارتهای فردی بیشتر از مهارت کار تیمی به درد شما میخورد.
وظایف مستقل و بدون وابستگی
وقتی یک نفر میتواند کار خود را بدون اینکه منتظر کمک دیگران باشد کامل کند، به او اجازه بدهید که این کار را انجام دهد. وقتی وظایف افراد مستقل از یکدیگر هستند و به هم وابستگی ندارند، کار تیمی و ایجاد وابستگی کاذب، مشکلی را حل نمیکند.
عدم وجود امنیت روانی در تیم
عملکرد بالای یک تیم، در درجه اول در گروی ایمنی روانی است. اگر اعضای تیم احساس ناامنی کنند یا به دلایل مختلف از ابراز ایدهها خودداری کنند، به نتایجی که انتظار دارید نخواهید رسید. در شرایطی اقدام به تشکیل گروه کنید که از وجود امنیت روانی بین اعضای گروه اطمینان داشته باشید. در غیر این صورت کار تیمی کمکی به حل مشکل نمیکند.
کارمندانی که به تنهایی بازدهی بیشتری دارند
شخصیتهای مختلف، به شرایط متفاوتی برای شکوفایی نیاز دارند. به جای اینکه از نظر اجتماعی آنها را در شرایطی قرار بدهید که امنیت روانی آنها را به خطر میاندازد، نقاط قوت آنها را بشناسید. افرادتان را در موقعیتهایی قرار دهید که بتوانند بدرخشند؛ حتی اگر لازم باشد به جای حضور در تیم، به تنهایی کار کنند.
حضور یک فرد متخصص کافی است
اگر دانش و اقتدار یک کارمند در یک موقعیت خاص قبلاً به شما ثابت شده، درخواست از آنها برای شرکت در یک فرآیند تصمیمگیری مبتنی بر تیم، اشتباه بزرگی خواهد بود. ممکن است چنین افرادی کارشان را با مشورت دیگران پیش ببرند؛ اما بهتر است اجازه بدهید تصمیم نهایی را خودشان بگیرند.
برای کار گروهی وقت نداریم!
تیمها به زمان زیادی نیاز دارند تا به درستی شکل بگیرند و مراحل توسعه را طی کنند. دور هم جمع شدن یک تیم در مدت کوتاه میتواند ریسک شکست کار گروهی را افزایش دهد. اگر امکان واگذار کردن کار به افراد وجود ندارد، به جای ایجاد یک تیم جدید، از یک تیم مستقر بخواهید که آن را به عهده بگیرد.
افراد بیعلاقه را درگیر نکنید
وقتی فقط یک نفر برای تکمیل یک پروژه اشتیاق نشان میدهد، از عدم همراهی اعضای بی علاقه تیم ناامید میشود. همه افراد تیم باید یه یک اندازه برای انجام کار اشتیاق داشته باشند؛ در غیر این صورت تقسیم کار نادرست، باعث میشود تیم انسجام خود را از دست بدهد. گاهی یک فرد مسلط و مشتاق، بیشتر از یک تیم بیعلاقه بازدهی دارد.
سازمان از کار گروهی حمایت نمیکند؟
معمولاً سیستم پاداش سازمان ها برای کار فردی طراحی و تنظیم شدهاند و ساز و کار مشخصی برای هدایت و پاداشدهی به تیمها ندارند. در حالی که تیمها به سیستمهای پاداش مشترک، مدلهای مربیگری گروهی، سیستمهای ارتباطی قوی و اختیارات مشترک نیاز دارند. بدون یک سیستم پشتیبانی مناسب، بهرهوری تیم کاهش مییابد.
امروزه مهارت کار گروهی یکی از مهارتهای نرم است که هنگام جذب نیرو باید به آن توجه کافی داشته باشید. توجه به ویژگیهای شخصیتی و روانشناسی، میتواند معیار خوبی برای اطلاع از توان افراد در کار با افراد دیگر باشد. مقالههای دیگر آوات در مورد تست ام بی تی آی و تست دیسک را هم مطالعه کنید.
منبع: harward business review و vittana