در سال 1967 و در روزهای اولیه انقلاب فناوری اطلاعات، جان کالکین مدرس دانشگاه و نظریهپرداز، بینش درخشانی داشت. او نوشت: «ما همان میشویم که میبینیم. ما ابزارمان را شکل میدهیم و سپس ابزارمان به ما شکل میدهند.» پنج دهه بعد، ما یک تاریخچه غنی از فناوری اطلاعات داریم و باید بدانیم که چگونه ممکن است سازمانهایمان را بر اساس فناوری جدید شکل بدهیم. همانطور که سیستمها و افراد ما تواناییهای خود را برای انطباق با بازارهای در حال تغییر به دست میآورند، توانایی بیشتری برای پاسخگویی به نیازهای بازار هدف خواهیم داشت.
شیوههای نوین مدیریت با فناوری ابری
تئوریها و شیوههای مدیریت اغلب از فرصتهای ایجاد شده توسط فناوریهای جدید سرچشمه میگیرند. پیچیدهتر شدن ساختار محصولات و استفاده از قطعات قابل تعویض، ایدههایی در مورد ساختار خطوط مونتاژ به تولیدکنندگان داد. محاسبات پیچیده میدانی که تحت عنوان تحقیق در عملیات شناخته میشوند، مبنای کار قرار گرفت. فناوری مشتری-سرور باعث ایجاد سیستمهای برنامهریزی منابع سازمانی شد و در نهایت سازمانها به دید گستردهای نیاز داشتند تا فرایند کسب و کار را مدیریت کنند؛ همان چیزی که ما آن را BPM مینامیم. این امر باعث میشود به تغییر مدیریت توسط تاثیرگذارترین فناوری اطلاعات زمان ما یعنی فناوری ابری، جدیتر از گذشته فکر کنیم.
فناوری ابری چطور به ما این امکان را میدهد که مدیریت را به شکل متفاوتی انجام دهیم، و چگونه روش انجام کارها را در آینده تغییر میدهد؟ تاریخ نشان میدهد که راه اصلی تغییر مدیریت فناوری اطلاعات، تغییر در نحوه جمعآوری اطلاعات است: تجزیه و تحلیل گسترده عملیات تحقیقاتی، جمعآوری دادههای بزرگ و پیچیده حول چند معیار را منعکس میکند که در گذشته به کارتهای پانچ منتقل میشدند. اما در دنیای امروز BPM منعکسکننده تعاملات ذینفعان مختلف، از ایجاد محصول تا زنجیره تامین و مونتاژ نهایی است.
چگونه سازمانها در حال تغییر هستند؟
با استفاده از فضای ابری، اطلاعات به سرعت در هر دو جهت حرکت میکنند؛ در میان سیستمهای محاسباتی که با ویژگیهایی مانند مجازیسازی و مقیاسپذیری، بسیار انعطافپذیرتر از قبل هستند. این احتمالاً به معنای ساختار کاری انعطافپذیرتر نیز خواهد بود، در راستای ارائه محصولات و خدماتی که برای پیشبینی نیازهای مشتری طراحی شدهاند. کلید سیستم جدید، جمعآوری و تجزیه و تحلیل سریع دادهها و به دنبال آن اعمال تغییرات لازم در نرمافزار محصول است.
نتایج احتمالی انتقال به ابر، شامل تغییر نحوه طراحی محصولات است. همکاری نزدیکتر بین بخش فناوری اطلاعات و سایر واحدهای تجاری سازمان و تعامل بیشتر با مشتری، ممکن است به توسعه محصولات با مشارکت مصرفکنندگان منجر شود. به طور خاص، روشهای جدید توسعه و استقرار نرمافزار، انواع جدیدی از طراحیهای سازمانی با عملکرد سریعتر را میطلبد. رایانش ابری عمومی که توسط شرکتهایی مانند آمازون، مایکروسافت و Google Cloud ارائه میشود، هنوز هم توسط بسیاری به عنوان روشی ارزانتر و کارآمدتر برای شرکتها برای ذخیره و پردازش دادهها شناخته میشود.
هزینههای پایینتر، دلیل خوبی برای بسیاری از شرکتها بوده است تا مراکز داده اختصاصی خود را تعطیل کنند و از قدرت محاسباتی فضای ابری و نرمافزارهای آن به بهترین شکل استفاده کنند. برخی دیگر از نرمافزار محاسبات ابری در مراکز داده خود به عنوان وسیله ای برای افزایش منابع و سرعت کار استفاده میکنند.
چگونه فناوری ابری طراحی محصول و تجربه مشتری را تغییر میدهد؟
با پیشرفت فناوری ابری، ایجاد محصولات و خدمات در فضای ابری، مدلسازی محصولات جدید و همچنین کمپینهای بازاریابی به عنوان نمونههای اولیه نرمافزار مبتنی بر ابر، برای شرکتها آسانتر میشود. ابر همچنین یک مخزن متداول برای جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادههای جدید است که تعداد فزاینده ای از عملیات هوش مصنوعی مانند تشخیص تصویر و گفتار در آن انجام میشود.
شواهد در حال حاضر هم وجود دارد، زیرا استارتآپها به طور فزایندهای کالاها و خدمات خود را بهعنوان نهادهایی نرمافزار محور تصور میکنند که دادهها به طور مداوم از آنها استخراج میشوند. ارتقاء سازمانی، بخشی از یک فرآیند مستمر است. عملکردهای سازمانی، با تکراری شدن فرآیندها به تدریج اهمیت خود را از دست میدهند.
چه چیزهای دیگری لازم است تغییر کنند؟
رابطه مستقیم بین تئوری مدیریت و فناوری، دور از ذهن نیست. ویلیام هیولت، یکی از بنیانگذاران سیلیکون ولی جمله معروفی دارد: «آنچه را که نتوانید اندازهگیری کنید، مدیریت هم نمیتوانید بکنید.» به نظر میرسد که منطقاً برعکس این موضوع نیز صادق است؛ اینکه چه چیزی را و چطور اندازه میگیرید، بر نحوه مدیریت آن تأثیر میگذارد.
تاثیر ابر بر اندازه رایانه مرکزی یا محاسبات مشتری-سرور برای مدیریت تأثیرگذار، چقدر سریع خواهد بود؟ اریک برینولفسون، دانیل راک و چاد سیورسون به تازگی دریافتهاند که پیشرفتهای عمده فناوری، ممکن است بهرهوری موثر را سالها و حتی دههها به تاخیر بیندازند. اما دلیل این ناکارآمدی چیست؟ لازم است اکوسیستمی از تغییرات دیگر همراه با تفکر جدید در مورد چگونگی استفاده از فناوری به وجود بیاید، تا فناوری بتواند تأثیر کامل داشته باشد.
صاحبنظران بر این باورند که پیشرفتهای مبتنی بر نرمافزار مانند هوش مصنوعی و نرمافزارهای ابری، سریعتر از پیشرفتهای قبلی جایگاهی پیدا میکنند. هزینههای پایینتر یک فناوری، به این معنی است که میتواند به سرعت توسط استارتآپها بدون محدودیت هزینهها و شیوههای قدیمی به کار گرفته شود و برخلاف پیشرفتهای مبتنی بر سختافزار، نرمافزارها با سرعت بیشتری دستخوش تغییر میشوند. تصور کنید چه اتفاقی میافتد اگر شرکتها محصولات و خدماتی را با استفاده از آنچه نرمافزار بومی ابری نامیده میشود، بسازند؟!
با استفاده از ابر، میتوانیم به روند تکرار فرآیندها سرعت ببخشیم. اما قبل از پیادهسازی فناوری ابری، باید سه عامل کلیدی را در سازمان خود به روز کنید: نوآوری سازمانی، سرمایه انسانی آموزش دیده، و نهادهای اجتماعی، مانند زیرساخت ها و مقررات، که فناوریهای جدید را در خود جای میدهند. اهمیت عامل دوم بیشتر از دو عامل دیگر است؛ زیرا بزرگترین مسئله در حال حاضر این است که فناوریهای جدید در حال پیشرفت هستند و مردم درباره پیامدهای بزرگ آن چیز زیادی نمیدانند.
مهاجرت به سازمانهای بومی ابری
در فناوری ابری، راهکارهای نرمافزاری به اندازه زیرساخت فیزیکی اهمیت دارد. میلیون ها سرور رایانه در سراسر جهان پراکنده هستند که توسط خطوط فیبر نوری پرسرعت به هم متصل شدهاند. رویکردهای نرمافزار ابری بومی، بر سهولت استفاده و تغییر کمتأثیر اجزای هر نرمافزار تأکید میکند. برنامههای کاربردی عظیم به یک سری از سرویسهای میکرو تقسیم میشوند که میتوان آنها را با تأثیر کمی، روی یک نرمافزار در حال اجرا تغییر داد.
نرمافزارهای پیچیده سنتی اغلب دارای یک سری روابط به نام وابستگی با سایر خطوط کد هستند که حتی برای تغییرات جزئی نیز به بازنویسیهای بزرگ نیاز دارند. به این فکر کنید که ریشههای یک گیاه میتوانند در یک منطقه بزرگ رشد کنند و با ریشههای دیگر مخلوط شوند. با هماهنگ کردن میکروسرویسها در واحدهای کوچک و قابلحمل به نام کانتینر، وابستگی بین گلدان هم ایجاد میشود.با توسعه فناوری ابری، نقشهای شغلی ثابت، مانند مهندسی نرمافزار یا برنامهریزی مالی، ممکن است به شکل دیگری تکامل یابند. شرکتها ممکن است نحوه شراکت خود را تغییر دهند و از مزیت نسبی یکدیگر برای برآوردن نیازهای بازار جدید بهره ببرند. مدیران باید بیش از هر زمان دیگری بر روی مهارتهایی مانند همکاری، همدلی، یادگیری و پاداشهای جدید تمرکز کنند تا سازمانهایی را ایجاد کنند که حتی بیشتر از نیاز فناوری ابری، سازگار و انعطافپذیر باشند.
منبع: Harvard Business Review