تصمیم گیری یک مهارت ذهنی یا شناختی و یکی از مهمترین بخشهای فرایند حل مسئله است. شخصی که مهارت تصمیمگیری اثربخش را داشته باشد، میتواند از بین راههای پیش رو، بهترین گزینه را انتخاب کند و یک مشکل را به درستی حل و فصل کند. مهارت تصمیم گیری هم در زندگی شخصی و هم در زندگی کاری اهمیت زیادی دارد. بدیهی است که موفقیت یا زوال و فروپاشی یک کسبوکار، تا حد زیادی به مهارت فرایند تصمیمگیری مدیر در شرایط بحرانی بستگی دارد.
درباره تصمیمگیری افسانههای زیادی در بین مردم رواج دارد. زیربنای این افسانهها سه ایده رایج و پرطرفدار و البته نادرست است: اول، به عنوان افراد پرمشغله، نیازی به صرف زمان برای تصمیمگیری نداریم. دوم، ما انسانهای منطقی هستیم که میتوانیم همه مشکلات را با تفکر حل کنیم. سوم، تصمیمگیری یک موضوع شخصی است و نیازی به دخالت دیگران ندارد. برای مبارزه با این سوگیریها، لازم است به عقب برگردیم و به تصویر بزرگتر نگاه کنیم.
نقش گوشیهای هوشمند در فرایند تصمیم گیری
خیلی از ما نمیتوانیم زندگی بدون گوشی هوشمند را حتی تصور کنیم. برای همه چیز از مسیریابی گرفته تا برنامه هواشناسی، ثبت فعالیت روزانه و حتی ضربان قلب، به آنها وابسته هستیم. گوشیهای هوشمند نحوه پردازش اطلاعات را تغییر داده و مغز ما را برای پاسخ دادن به اعلانها، شرطی کردهاند. اما آیا این فناوری برای تصمیمگیری هم به ما کمک میکند؟ جواب منفی است!
ممکن است سیری، الکسا و دستیار گوگل برای پیدا کردن دستور پخت یک غذا یا یافتن یک رستوران مفید باشند، اما در تصمیمگیریهای پیچیده ما را تنها میگذارند! حقیقت این است که گوشیهای هوشمند ما را با حجم عظیمی از ایدههای غیرمولد و رفتارهای واکنشی احاطه میکنند و در عمل، توانایی تصمیمگیری ما در موقعیتهای پیچیده را مختل میکنند.
فرض کنید میخواهید یک اتومبیل بخرید. سیری و گوگل میتوانند انواع اطلاعات، مانند میزان مصرف سوخت یا نرخ بهره وام را در اختیار شما قرار دهند. اما یک موتور جستجو نمیداند که چرا خودرو را میخرید، چگونه میخواهید از آن استفاده کنید، یا این خرید چه تاثیری بر بودجه شما خواهد داشت. برای تصمیمگیری در این مورد، شما باید از نیازها، ارزشها و اهداف خود درک روشنی داشته باشید؛ اطلاعاتی که موتورهای جستجو به آن دسترسی ندارند!
11 افسانه درباره فرایند تصمیم گیری
پژوهشگران بر این باورند که توانایی ما در تصمیمگیری، تحت تاثیر افسانههای عمیق و ریشه داری قرار دارد که لازم در صحت آنها بازنگری کنیم. در ادامه رایجترین این افسانه ها را با هم مرور میکنیم:
هر چه زودتر تصمیم بگیرم بهتر است!
ممکن است تصور کنید کاهش زمان لازم برای تصمیمگیری، بهرهوری شما را افزایش میدهد. اما حقیقت این است که برای تصمیمگیری درست، به زمان زیادی نیاز داریم. عجله کردن باعث میشود بر اساس عوامل و اطلاعات اشتباهی تصمیمگیری کنیم و به نتیجه مطلوب دست نیابیم. مثلاً وارد شدن به یک نمایندگی خودرو و خرید اولین خودرویی که میبینید، ممکن است سریعترین راه باشد؛ اما به خودرویی میرسید که فروشنده میخواهد به شما بفروشد، نه خودرویی که با نیازها و بودجه شما مطابقت دارد.
من برای تصمیمگیری وقت ندارم
به تعویق انداختن یک تصمیم، به خودی خود یک تصمیم است! با این حال، کاهش عمدی سرعت برای روشن شدن آنچه در حال حل آن هستید، کارآیی شما را افزایش میدهد. در آینده با برنامهریزی و صرفهجویی در وقت، زمانی را که به تصمیمگیری اختصاص داده اید، جبران خواهید کرد. به عنوان مثال، صرف کمی زمان برای تحقیق در مورد قیمتها قبل از مراجعه به یک نمایندگی خودرو، به شما کمک میکند تا از بودجه خود بهتر استفاده کنید.
اگر این مشکل را حل کنم همه چیز درست میشود!
اگر ماشین شما به یک دلیل فنی روشن نشود، یک ماشین جدید میخرید؟ البته که نه! قبل از هر تصمیم یا اقدامی لازم است شرایط را خوب بررسی کنید تا بفهمید مشکل دقیقا چیست. منحرف شدن از اصل موضوع و تمرکز کردن بر یک مشکل دیگر، مثل پاک کردن صورت مسئله میماند. شما با جزئی از یک کل طرف هستید و برای تصمیمگیری، هم باید جزئیات را در نظر داشته باشید و هم کلیات را.
خودم به تنهایی از پس این مشکل برمیآیم!
تصمیمهای ما اغلب سایر ذینفعان را هم شامل میشود. حقیقت این است که اشتباه ما در تصمیمگیری ممکن است دیگران را هم درگیر کند، پس بهتر است آنها را هم در نظر بگیریم یا از آنها بخواهیم نظراتشان را منعکس کنند. مثلاً اگر همسر شما تا به حال فقط با ماشین دنده اتومات رانندگی کرده است، خریدن یک ماشین دنده دستی باعث میشود او حتی در مواقع اضطراری نتواند از ماشین استفاده کند.
من تصمیم گرفتهام و فقط به دنبال تایید هستم
این نقص تصمیمگیری به عنوان «سوگیری تأیید» شناخته میشود. اگر در دام این نقص بیفتید، به جای آنچه که حقیقت دارد، چیزی را میبینید که خودتان میخواهید. هر ذهنیت مثبت یا منفی قبل از بررسی شرایط، میتواند شما را از تصمیم درست دور کند. به جای این که یک مدل خاص از ماشین را در نظر داشته باشید، بهتر است خواستهها و بودجه خود را در نظر بگیرید و بهترین گزینه را انتخاب کنید.
من به احساسم اعتماد دارم
برای انتخاب غلات صبحانه میتوانید به احساسات خود تکیه کنید! اما برای تصمیمهای بزرگ و پرمخاطره، بهتر است احساسات را کنار بگذارید. احساسات شما تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی و قضاوتهای شخصی قرار دارند و ممکن است در طول زمان تغییر کنند. پس تصمیمگیری با تکیه بر احساسات، نتایجی را در بر دارد که ممکن است حس شما نسبت به آن تغییر کند و از تصمیم خود پشیمان شوید.
فرایند تصمیم گیری یک فرایند خطی است
در واقع تصمیمگیری یک فرایند دایرهای است. وقتی ما اطلاعات را جمعآوری و تجزیه و تحلیل میکنیم، به یک حلقه برای دریافت بازخورد نیاز داریم. گاهی برای یافتن اطلاعاتی که از قلم انداختهایم، یا برای جمعآوری اطلاعات جدید یا انجام نوع دیگری از تحلیل، باید به عقب برگردیم. به عنوان مثال هنگام خرید خودرو، بعد از جمعآوری اطلاعات و تصمیمگیری درباره خودرویی که میخواهید بخرید، باید به نمایندگیهای زیادی مراجعه کنید تا بهترین قیمت را پیدا کنید. حتی ممکن است ناچار شوید به مرجله قبل برگردید و یک مدل دیگر انتخاب کنید که ارزانتر باشد.
همه جزئیات را به خاطر میسپارم
تصمیمات بزرگ از چندین تصمیم کوچکتر ساخته میشوند. وقتی سعی میکنیم تمام جزئیات را در ذهن خود نگه داریم، در نهایت به یک حافظه معیوب و ذهن پریشان تکیه میکنیم. احساسات هم در کمین اطلاعات نشستهاند که ممکن است به تفکر مغرضانه منجر شوند! حفظ سوابق بخش مهمی از تفکر و تحلیل است. آلبرت انیشتین و لئوناردو داوینچی از دفترچه یادداشت برای ثبت جزئیات استفاده میکردهاند. ممکن است ما به اندازه آنها خلاق نباشیم! اما به هر حال میتوانیم صفحهای از دفترچه آنها را برداریم و چیزهایی را یادداشت کنیم.
اطلاعاتم برای فرایند تصمیم گیری کافی هستند
با کمی سرمایهگذاری در زمان و تحقیق بیشتر و مقابله مفروضات با شواهد، میتوانیم تصمیمهای بهتری بگیریم. بهترین دوست شما ممکن است ماشینش را دوست داشته باشد، اما این بدان معنا نیست که آن مدل ماشین برای شما هم مناسب است؛ به خصوص اگر برای جابهجا کردن وسایل هاکی دخترتان مناسب نباشد.
من میتوانم یک تصمیم منطقی بگیرم
روانشناسانی مانند آموس تورسکی و دانیل کانمن، ثابت کردهاند که هیچ یک از ما کاملاً منطقی نیستیم! همه ما بر اساس تجربیات و احساسات گذشته تصمیم میگیریم. ممکن است فکر کنید یک تصمیم کاملاً منطقی برای خرید خودرو گرفتهاید، اما حقیقت این است که فروشندگان خودرو، خوب میدانند چطور واکنشهای احساسی را در شما برانگیزانند و خودرویی را به شما بفرشند که با انتخاب خودتان زمین تا آسمان فرق دارد.
فقط یک راه برای این کار وجود دارد
فرقی نمیکند که چه تصمیمی میخواهید بگیرید، لازم است بدانید که همیشه بیش از یک راه برای رسیدن به جواب درست وجود دارد. قبل از تصمیمگیری، از روالها و الگوهای همیشگی فاصله بگیرید و به مسائل از زاویه دیگری نگاه کنید. ممکن است همیشه برای خرید خودرو به نمایندگی مراجعه کرده باشید، اما در حال حاضر بیشتر مردم در حال مذاکره برای خرید خودرو به صورت آنلاین هستند.
راهحل درست کدام است؟
یکی از راههای مبارزه با این سوگیریها این است که بیشتر فکر کنیم. ما به یک مکث استراتژیک نیاز داریم تا تصویر بزرگتر را ببینیم و در مورد آنچه که تجربه میکنیم، تأمل کنیم. این مکث اصولی و حساب شده، میتواند با دور کردن ما از اتکا به افسانههای تصمیمگیری و رفتارهای انعکاسی، به بهبود فرایند تصمیمگیری کمک کند. این مکث استراتژیک را «مکث یوزپلنگ» نام گذاشتهاند.
جالب است بدانید که مهارت شگفتانگیز یوزپلنگ در شکار، به دلیل سرعتش نیست؛ بلکه توانایی این حیوان در کاهش ناگهانی سرعت است که آن را به یک شکارچی ترسناک تبدیل میکند. یوزپلنگ ها معمولاً با سرعتی نزدیک به 60 مایل در ساعت به دنبال طعمه خود میدوند، اما میتوانند در یک ثانیه سرعت خود را به 9 مایل در ساعت کاهش دهند. این مهارت به آنها اجازه میدهد تا به سرعت تغییر جهت دهند و طعمه را به دام بیندازند.
در تصمیمگیری نیز، تفکر باکیفیت از دورههای کند شدن متفکرانه سود میبرد. این مکثهای محاسبهشده به شما این امکان را میدهد که سوگیریهای خود را بررسی کرده و به چالش بکشید، دانش خود را تثبیت کنید، دیگران را نیز در نظر بگیرید و تصمیم بگیرید که آیا قبل از برگشتن به روال تصمیمگیری، باید در مسیری جدید حرکت کنید یا همان مسیر قبلی را ادامه دهید. پنج سوال وجود دارد که باید در مکث یوزپلنگ باید از خود بپرسید:
- برای گرفتن این تصمیم بر کدام افسانههای تصمیمگیری تکیه میکنم؟
- این تصمیم چگونه مرا به سمت اهداف زندگیم سوق خواهد داد؟
- آیا احساس من به نتایج این تصمیم، منعکسکننده الگوهای رفتاری من است؟
- چه اطلاعات دیگری وجود دارد که میتواند به من در تصمیمگیری بهتر کمک کند؟
- چگونه میتوانم دیدگاه افراد دیگری را که در تصمیمگیری دخیل هستند، بهتر درک کنم؟
در دنیای امروز هر روز با اتفاقات جدیدی روبهرو میشویم که لازم است یک تصمیم قطعی در مورد آنها بگیریم. برای ماندن در مسیر درست و پرهیز از بحرانهای پیش رو، لازم است خودمان را به سلاح حیاتی به نام مهارت تصمیمگیری مجهز کنیم. پس توصیه میکنیم این مهارت نرم را جدی بگیرید و مهارتهای تصمیمگیری و مدیریت بحران را در خودتان تقویت کنید.